English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (4704 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to clock out [in the workplace] U مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to clock off [British E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to punch out [American E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to clock in [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock on [British E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to punch in [American E] [in the workplace] U مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
Other Matches
punched card U کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punchboard U کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
post card U کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
card U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
cards U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
name tag U کارت معرفی کارت اسم
card U کارت تبریک کارت عضویت
cards U کارت تبریک کارت عضویت
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
o'clock U ساعت از روی ساعت
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
card U کارت
card code U کد کارت
stub card U ته کارت
paste board U کارت
cards U کارت
hollerith card U کارت هالریت
card feed U خورد کارت
card reader U کارت خوان
postcard U کارت پستال
card field U میدان کارت
postcards U کارت پستال
smart card U کارت هوشمند
ledger card U کارت معین
job card U کارت برنامه
visiting card U کارت ویزیت
get a long with you U بروپی کارت
card face U رویه کارت
tape to card U از نوار به کارت
job card U کارت کار
summary card U کارت خلاصه
red card U کارت قرمز
card rack U جای کارت
logic card U کارت منطقی
magnacard U کارت مغناطیسی
interface card U کارت رابط
input card U کارت ورودی
card punch U کارت منگنه کن
card image U تصویر کارت
paper card U کارت کاغذی
identification card U کارت شناسایی
card hopper U ناودان کارت
card guide U راهنمای کارت
card loader U کارت بارکن
carte blanche U کارت سفید
magnetic card U کارت مغناطیسی
card field U فیلد کارت
range card U کارت برد
card rack U طاقچه کارت
punched card U کارت منگنه
ibm card U کارت 08 ستونی
card stacker U مخزن کارت
punch card U کارت منگنه
card format U قالب کارت
post card U کارت پستال
yello card U کارت زرد
carte U کارت ویزیت
credit card U کارت اعتباری
binary card U کارت دودویی
card stacker U کارت پشته کن
cards U یک کارت پانچ
circuit card U کارت مدار
picture postcard U کارت پستال
cartle blanche U کارت بلانش
credit cards U کارت اعتباری
visting card U کارت ویزیت
account card U کارت حساب
badge U کارت شناسایی
ID card U کارت شناسایی
identification document U کارت شناسایی
card U یک کارت پانچ
card verification U بازبینی کارت
card verifier U بازبین کارت
calling card U کارت ویزیت
coulmn card U کارت 69 ستونه
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
card deck U دسته کارت
debit card U کارت بدهی
green cards U کارت سبز
green card U کارت سبز
control card U کارت کنترل
card row U سطر کارت
card code U رمز کارت
card column U ستون کارت
card cage U محفظه کارت
card deck U دستینه کارت
comment card U کارت توضیحی
continuation card U کارت ادامه
card sorter U دستگاه کارت جورکن
card loader U بار کننده کارت
eighty column card U کارت هشتاد ستونی
end of job card U کارت انتهای کار
edge punched card U کارت لب منگنه شده
magnetic card computer U کامپیوتر با کارت مغناطیسی
card to disk converter U مبدل کارت به دیسک
data card U کارت اطلاعات کامپیوتری
chart correction card U کارت تصحیح نقشه
data card U کارت ثبت اطلاعات
card reproducer U تولیدکننده دوباره کارت
controller card U کارت کنترل کننده
card punch U دستگاه کارت منگنه
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
card aligner U هم تراز کننده کارت
cards U کارت ویزیت بلیط
billet slip U کارت محلهای افراد
punch card machine U ماشین کارت منگنه
ammunition data card U کارت مشخصات مهمات
card U کارت ویزیت بلیط
index card U کارتشاخص - کارت Index
card-carrying U دارای کارت عضویت
y punch U سوراخ کارت ستونی .
punched card U کارت پانچ شده
punched card U کارت منگنه شده
card hopper U قسمت جهنده کارت
object deck U دسته کارت مقصود
network interface card U کارت میانجی شبکه
magnetic strip card U کارت نوار مغناطیسی
magnetic ledger card U کارت معین مغناطیسی
card jam U گیر کردن کارت
punched card control U کنترل کارت پانچ
row binary card U کارت دودویی سطری
key card U کارت کلید کامپیوتر
visiting card U کارت اسم درفرانسه
safety card U کارت تامین اتشبار
trailer card U کارت پشت بند
watches U ساعت
watched U ساعت
watch U ساعت
by my watch U ساعت من
watching U ساعت
clocks U ساعت ها
timepiece U ساعت
timŠepiece U ساعت
ticker U ساعت
hourly U ساعت به ساعت
hour U ساعت
hours U ساعت
Every so often . Every hour on the hour. U دم به ساعت
time-piece U ساعت
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
clock U ساعت
zero hour U ساعت س
timepieces U ساعت
clock generator U ساعت زا
h hour U ساعت س
horologii U ساعت
horologe U ساعت
clk U ساعت
horologium U ساعت
hour ly U ساعت به ساعت
in hour's time U دو ساعت
clock U ساعت
clocks U ساعت
passion flower U گل ساعت
passionflower U گل ساعت
oclock U ساعت
maypop U گل ساعت
self-esteem U ساعت
timepiece U ساعت
bin card U کارت مصرف محتویات فرف
issue [of something] [ID card or check] U صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
to deal U کارت دادن [ورق بازی]
to deal out [card game] U کارت دادن [ورق بازی]
card sorter U دستگاه مرتب کننده کارت
casrd random access memory U حافظه دستیابی تصادفی کارت
picture postcard U کارت پستال عکس دار
safety card U کارت تامین جنگ افزار
pasteboard U کارت ویزیت ورق بازی
disk controller card U کارت کنترل کننده دیسک
PCMCIA U که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
credit card U کارت یاورقه خرید نسیه
decks U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
passes U گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed U گذرگاه کارت عبور گذراندن
credit cards U کارت یاورقه خرید نسیه
pass U گذرگاه کارت عبور گذراندن
deck U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decked U مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
pph U تعدادصفحه در ساعت
civil time U ساعت محلی
navy time U ساعت دریایی
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1CVV2 Code
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
16:42 PM
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
2and had to spend a good hour tidying it up!!
2and had to spend a good hour tidying it up!!
1تا چه ساعتی اینجا باز است
1این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
0روزانه یه ساعت ویدیو نگاه کنیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com